
هدف کلی: آشنایی با بعضی از قوانین کلاس و رعایت نظم
اهداف جزئی:
- شرکت در بحث و گفتگوهای کلاسی و پاسخ به سؤالات
- خواندن شعر و سرود با نگهداری ریتم
- آموزش اجازه گرفتن برای خروج از کلاس، صف گرفتن و …
- گسترش گنجینه واژگان
- آشنایی با مفهوم بالا و پایین
- تقویت مهارتهای دستورزی
از بچهها بخواهید هرکس شبها ساعت 10 میخوابد دستش را بالا ببرد. میتوانید بچهها را با این شعر تشویق کنید:
گل انار، گلابی
چه خوبه زود می خوابی
بهمنظور مرور درسهای 3 و 5 از سه نفر از کودکان داوطلب بخواهید، ضمن شروع صحبتهای خود با نام خدا، در مورد قوانین کلاس برای دوستان خود سخنرانی کنند:
- اجازه گرفتن
- چیزی نخوردن
- حضور بهموقع در کلاس.
تصویرخوانی و تفکر: هدف از این فعالیت، تحقق مرحله اول از چرخه بولوم، یعنی مرحله «دانش و یادآوری» است. از نوآموزان بپرسید در تصویر چه میبینید؟ پیشو و پوپک د ر حال انحام چه کاری هستند؟ به نظر آنها خانم مرغه خوشحال است یا ناراحت؟ چرا؟
مرور مفهوم خط صاف (درس 3): از کودکان بخواهید خطهای صاف در تصویر را پیدا کنند مانند کتابخانه و قاب تخته و… سپس خطچینهای داخل صفحه را پررنگ کنند و ماز را به سلیقه خود رنگ بزنند.
آشنایی با مفهوم بالا و پایین: جهت آموزش مفهوم بالا و پایین شعر زیر را برای کودکان بخوانید و آنها اجرا کنند:
یک که میگم دستا بالا
دو که میگم دستا پایین
یک که میگم پاها بالا
دو که میگم پاها پایین
یک که میگم سرها بالا
دو که میگم سرها پایین
سپس از کودکان بپرسید: در کادر بالا چه چیزی می بینند؟ در کادرپایین چه چیزی است؟ به کودکان بگویید که کلاس باید همیشه تمیز و مرتب باشد و هر کسی وسیلهای که برداشته را سر جایش بگذارد. و نظم و صف گرفتن را رعایت کنند. سپس از کودکان بخواهید با حل کردن مازها به بچه ها کمک کنند تا کتاب را در بالاترین طبقه کتابخانه و آشغال را در سطل زباله پایین صفحه قرار دهند.
هدف از این فعالیت، تحقق مرحله دوم از چرخه بولوم، یعنی مرحله «فهمیدن» است. لطفا داستان را برای نوآموزان بخوانید یا فایل صوتی آن را در کلاس پخش نمایید.
خانم مرغه با لبخند گفت: «امروز نقاشی داریم. دفترهای نقاشی روی میز».
لاکو سرش را توی لاکش کرد. صدایش از آن تو میآمد: «نیستش. جا گذاشتمش خانم!»
همان موقع فیلو از کلاس بیرون رفت.
خانم مرغه با چشمهای گردشده پرسید: «فیلو کجا رفت؟!» ببعی گفت: «رفت دستشویی. آخه قبل کلاس چندتا خرطوم آب خورد.» بعد سرش را پایین انداخت و خودش هم رفت بیرون. خانم مرغه اینبار چشمهایش گردتر شد. پرسید: «ببعی کجا رفت؟!» پرپری جواب داد: «خب معلومه! رفت دنبال فیلو.» و بلند شد تا او هم برود دنبال ببعی. اما اینبار خانم مرغه گفت: «بنشین پرپری! اینطوری که همه باید بروید دنبال هم. آنوقت …» و میخواست حرفش را کامل کند که صدای خرتخرت از تَه کلاس بلند شد.
خانم مرغه چشمچرخاند تا ببیند صدا از کجاست؟
پشمک همانطور که داشت هویجش را میجوید پرسید: «شما هم هویج دوست دارید؟»
پیشو دُمش را تاب داد و با خنده گفت: «کی دیده مرغ هویج بخوره!»
همهی کلاس خندیدند. حتی خود پشمک.
پوپک کاکلش را مرتب کرد. بالش را توی کولهپشتیاش کرد و یک بغل دانه بیرون آورد. بعد با عجله رفت تا آن را به خانم مرغه بدهد. اما پایش گیر کرد به دُم پیشو و دانهها مثل باران توی کلاس بارید.
صدای خنده باز هم توی کلاس بلند شد.
یکهو در کلاس باز شد. فیلو و ببعی بودند.
خانم مرغه پرهایش را پف داد و با صدای بلند گفت: «بسه دیگه!»
بچهها با هم پرسیدند: «چی بسه خانم؟»
خانم مرغه از جلوی کلاس رفت تَه کلاس. از تَه کلاس برگشت جلوی کلاس. رفت آنطرف. برگشت این طرف. بعد نفس عمیقی کشید و به آرامی گفت: «دفتر نقاشیها را جمع کنید. اول باید یک درس دیگر بدهم». و روی تخته نوشت: «قانون» و آن را خواند: «درس امروز: قانون».
همه با هم پرسیدند: «چیچی نون؟». خانم مرغه دوباره نفس عمیق کشید و تکرار کرد: «قانون. یعنی بعضی کارها را باید بکنیم و بعضی کارها را نباید بکنیم. قانونِ هرجایی هم با جای دیگر فرق دارد.»
آنوقت به لاکو گفت: «قانون اول کلاس ما؛ دفتر و کتاب را از شب قبل در کیفتان بگذارید.»
بعد به فیلو و ببعی نگاه کرد و ادامه داد: «بدون اجازه از کلاس بیرون نروید!»
و رو به پشمک گفت: «خوراکیهایتان را زنگ تفریح بخورید، نَه توی کلاس. حتی برای من هم خوردن توی کلاس ممنوع است.» اینبار به پوپک نگاه کرد و به پیشو گفت: «دُم کسی هم کف کلاس ولو نباشد.»
بقیهی قوانین را هم یکییکی گفت.
– بدون اجازه گرفتن صحبت نکنید.
– همدیگر را هُل ندهید.
– از وسایل شخصیتان استفاده کنید.
خانم مرغه آنروز همهی قوانین کلاس را به بچهها یاد داد تا اینکه زنگ مدرسه به صدا درآمد.
بچهها همگی با هم به سمت در دویدند. اما خوردند به هم و با کولهپشتیهایشان افتادند کف کلاس.
خانم مرغه باز هم نفس عمیق کشید و آخرین قانون را با صدای بلندتر گفت: «لطفا توی صف بایستید!».[1]
[1] فرزانه فراهانی
هدف از این فعالیت آموزشی، طبق چرخه بلوم، مرحله باز اندیشی و کاربست مفهوم آموزشی است.
شیوه اجرا: ابتدا مربی به هریک از بچهها یک کارت تصویری (ایموجی) سکوت میدهد. سپس از آنها میخواهد با داشتن این کارت نباید حرف بزنند و یا با صدای بلند بخندند. مربی به عنوان آغازکننده بازی با صحبتها و رفتارهای خود کودکان را به خنده وادار میکند. هر کودکی که خندید و یا صحبت کرد باید کارت سکوت خود را به یکی از دوستانش بدهد و با معلم همراه شود. اکنون مربی به همراه کودکی که از گروه سکوت جدا شده باید تلاش کنند تا دیگر کودکان را بخندانند و در هر نوبت بازی یک یا چند نفر از کودکان به گروه مربی میپیوندند. بدین ترتیب بازی همچنان ادامه پیدا میکند و در نهایت فردی برنده است که بیشترین کارت سکوت را جمعآوری کرده باشد و از طرف مربی و دوستانش مورد تشویق قرار میگیرد.
وسایل موردنیاز: تعدادی کارت که روی آنها شکل روبهرو کشیده شده:
(توجه: این کارتها را از روز قبل آماده کنید.)
هدف از این فعالیت، طبق چرخه بلوم، مرحله ارزشیابی است که مربی متوجه میزان درک کودکان از مفهوم درس و کاربست آن در زندگی روزمره آنها شود.
شیوه اجرا: ضمن یادآوری قوانین کلاس و دقت بچهها به رعایت آن قوانین، از بچهها بخواهید با دست زدن، به شعر گوش کنند و سپس با ریتم، همخوانی کنند. میتوانید شعر را در کلاس بخوانید یا فایل صوتی آن را در کلاس پخش کنید.
معلم ما چه خوبه
یه عالمه دوسش داریم
میگه شروع هر کاری
اسم خدا رو بیاریم
وقتی میاد توی کلاس
باید سر جامون باشیم
با بچه ها برپا بگیم
به احترام او پاشیم
صحبت و بازیگوشی رو
باید فراموش بکنیم
ساکت و با ادب باشیم
به حرف او گوش بکنیم[1]
ابتدا مربی شعر را برای کودکان بخواند و سپس با رعایت نکات ایمنی از ایشان بخواهد تا در کلاس به صورت آزادانه حرکت کنند و سپس فایل صوتی شعر را پخش نماید و از کودکان بخواهد کارهایی که در شعر گفته میشود را انچام دهند و از خواندن شعر بیشتر لذت ببرند.
[1] سمیه تورجی