درس 32 - عید غدیر

به نام خداجون مهربون

هدف کلی: تقویت حس دینی و علایق مذهبی

اهداف جزئی:

  • آشنایی با حضرت امام علی (ع) و عید غدیر
  • شرکت در بحث و گفت‌وگوهای کلاسی و پاسخ دادن به سؤالات
  • گسترش گنجینه واژگان
  • پرورش هوش کلامی- زبانی (Verbal-Linguistic)
  • پرداختن به کاردستی
  • دست‌ورزی و تقویت عضلات دست
آغاز سخن با نام خدا و هم‌خوانی دعای سلامتی امام زمان (عج)
عادت چله

شعر زیر را با نوآموزان هم‌خوانی کنید و از آن‌ها بخواهید یکی از نعمت‌های خدای مهربان را بیان کنند و خدا را برای نعمت‌هایش شکر کنند.

الحمدلله رب العالمین؛ شکر خدای آسمان و زمین.

 

مرورها بر اساس منحنی فراموشی

برای مرور درس‌های گذشته سؤالات ذیل را از نوآموزان بپرسید:

  • درس 23: چند تا از فایده‌های درختان را بگو.
  • درس 29: چند جای دیدنی از طبیعت ایران را که تابه‌حال به آن مسافرت کرده‌ای، نام ببر؟
  • درس 31: نام عیدی که حضرت محمد (ص) به پیامبری برگزیده شدند، چیست؟

 

فعالیت 1: کتاب کودک

تصویرخوانی و تفکر: از نوآموزان بخواهید به‌دقت به تصویر نگاه کنند و در مورد آن، در گروه‌های خود مشورت نمایند. اینکه چه اتفاقی افتاده است و اینجا کجاست؟ در گروه‌های خود صحبت کنند سپس از هر گروه یک نفر نظرات سایر اعضای گروه را در مورد تصویر بیان کند.

سپس از کودکان بخواهید تصاویر پایین صفحه را در صفحه پیدا کنند و به خودش وصل نمایند. سپس مثل خودش رنگ بزنند و باقی تصویر را هم به سلیقه خودشان رنگ بزنند.

 

فعالیت 2: داستان «یک خبر مهم»

به نام خدای پاک و مهربان

مدرسه تازه تعطیل شده بود. نازپری و پرپری داشتند برمی‌گشتند لانه.

پرپری پرسید: «می‌آیی از سمت برکه برویم؟»

نازپری یاد پروانه‌های رنگی رنگی برکه افتاد و زودی گفت: «باشه!»

کمی که پرواز کردند رسیدند به برکه.

آنجا پر بود از پروانه‌های جورواجور. یکی و دو تا و ده‌تا پروانه که داشتند دورتادور برکه پرواز می‌کردند.

یک‌هو عکس یک عالم پرستو که داشتند توی آسمان پرواز می‌کردند افتاد توی آب برکه! پرپری سرش را بالا گرفت و گفت: «اووووووه! چقدر پرستو.»

نازپری گفت: «حتماً می‌خواهند بروند یکجای گرم.»

اما همان‌موقع یکی از پرستوها به سمت زمین پرواز کرد. خیلی زود بقیهٔ پرستوها هم دنبالش آمدند.

پرپری از شادی بال‌بال زد و گفت: «آخ جونمی جون! دارن میان اینجا.»

نازپری هم دور خودش چرخید و ذوق کرد.

خیلی زود همهٔ پرستوها کنار برکه نشستند.

یکی از پرستوها که بقیه دنبالش پرواز می‌کردند نشست جلوی‌شان و گفت: «خوب گوش کنید! راه زیادی مانده تا به مقصد برسیم و من خسته‌ام.»

بعد یکی از پرستوها که اسمش دُم‌پرک بود را صدا کرد کنار خودش. آن‌وقت گفت: «ادامهٔ راه را دنبال دم‌پرک می‌رویم.» و با صدای بلند پرسید: «آماده‌اید؟»

بقیهٔ پرستوها باهم گفتند: «بله!»

چیزی نگذشت که همهٔ پرستوها پشت سر دم‌پرک راه افتادند.

پرپری و نازپری تا جایی که آن‌ها را می‌دیدند به آسمان نگاه کردند و برایشان بال تکان دادند. وقتی به لانه رسیدند همه‌چیز را برای مامان‌پری تعریف کردند.

مامان‌پری با مهربانی گفت: «چه جالب! یاد یک قصهٔ واقعی افتادم. یک قصه از پیامبر.»

نازپری پرسید: «همان آقایی که با همه مهربان بود؟»

مامان‌پری سر تکان داد که یعنی بله!

بچه‌ها با خوشحالی گفتند: «می‌شود برایمان تعریف کنید؟»

مامان‌پری با مهربانی قصه را شروع کرد: «یک روز پیامبر همهٔ مردم را به برکه‌ای دعوت کرد. برکه‌ای به نام غدیر.»

پرپری پرسید: «برای چی دعوت کرد؟»

مامان‌پری گفت: «برای گفتن یک خبر مهم. خبر جانشینی یک امام به‌جای خودش. امامی که از آن روز شد راهنمای همه. اسم او علی بود. مرد جوان و نیرومندی که مثل پیامبر، مهربان بود.»

نازپری پرسید: «خب امام یعنی چی؟»

مامان‌پری جواب داد: «یعنی راهنما. کسی که باید پشت سرش راه رفت تا مسیر را اشتباه نرویم.»

پرپری و نازپری باهم گفتند: «آهان! مثل همان پرستوی راهنما.»

بعد به آسمان نگاه کردند. چیزی به غروب خورشید باقی نمانده بود. حتماً تا الان پرستوها به مقصد رسیده بودند.[1]

[1] فرزانه فراهانی

فعالیت 3: کاردستی

نوآموزان یک کاغذ رنگی مستطیلی را از وسط تا کنند. حالا شکل یک انسان که یکدستش را بالاگرفته را روی آن بکشند یا از روی تصویر کتاب الگوبرداری کنند. سپس دورتادور آن را با قیچی ببرند و بعد کاغذ را باز کنند. حالا تصویر پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) را در واقعه غدیر خم دارند.

فعالیت 4: بحث و گفتگو

بعد از خواندن داستان، با کودکان بحث کنید و سؤالات زیر را مطرح نمایید: این اتفاق کجا رخ داد؟ چه کسی دست حضرت علی (ع) را بالا برد؟ وقتی پیامبر اسلام (ص) دست حضرت علی (ع) را بالا بردند، به مردم چه گفتند؟

با اشاره به حدیث پیامبر (ص) در روز غدیر، این مطلب را برای ایشان توضیح دهید. پیامبر مهربان (ص) ما فرمودند:

هرکس که تابه‌حال مرا قبول داشته که من انسان خوبی هستم و به حرف من گوش می‌داده و مرا رهبر خود می دانسته، از حالا به بعد باید به حرف حضرت علی (ع) گوش دهد و او را رهبر و امام خود بداند. 5

چرا به این عید بزرگ، عید غدیر خم می‌گوییم؟[1]

[1] پیامبر خدا (ص) فرمود: منْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ هرکس من مولای او هستم از این پس علی مولا و سرور اوست. برای مطالعه بیشتر در مورد سند این حدیث ر.ک: کتاب «طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه» که کتابی است از شمس الدین ذهبی عالم سنی قرن هشتم هجری. او در ان 125 طریق و فلسفه سند درباره حدیث غدیر و بخش اصلیان جمله «منْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ» گزارش داده است. ذهبی در مقدمه چند سطری این رساله می‌گوید حدیث من کنت مولاه متواتر است و قطعاً می‌توان گفت رسول خدا (ص) ان را بیان فرموده است. ذهبی به تیب از ابوبکر، عمر، علی علیه السلام، طلحه، سعد بن ابی وقاص و دیگر صحابه این حدیث را گزارش کرده است که تنها از حضرت علی علیه السلام 44 سند آورده است.

 

فعالیت پیشنهادی: ایستگاه صلواتی

کودکان می‌توانند با استفاده از شکل‌هایی که در کاردستی خود درست کرده‌اند و نیز کاغذهای رنگی، یک ریسه زیبا درست نمایند و در مقابل کلاس خود یا هر جای مناسب دیگری در مدرسه با کمک‌مربی خود یک موکب برپا کنند و با خوراکی‌های که همراه خود دارند و یا تهیه شربت و شیرینی از دیگر دانش آموزان مدرسه پذیرایی کنند.