
هدف کلی: بیان اهمیت حفظ و نگهداری وسایل مدرسه و تشویق به این کار.
اهداف جزئی:
- شرکت در بحث و گفتگوهای کلاسی
- آشنایی با مفهوم عدد 2
- افزایش قدرت تمرکز
- تقویت هوش دیداری – فضایی (Visual / Spatial)
- تقویت حس دینی و شکرگزاری از خداوند
- توسعه تواناییهای جسمی و حرکتی (پریدن)
- تقویت دست ورزی
از داستان درس قبل از کودکان سؤال کنید: «چرا پرپری نمی توانست شب زود بخوابد؟». سپس از آنها بپرسید، دیشب زود خوابیدهاند یا نه؟
نکته: با توجه به اینکه تا آخر جلد یک، هرروز مفاهیمی در مورد زود خوابیدن بیان میشود ازاینرو زمان کوتاهی از اول کلاس، در حد 5-10 دقیقه را به این فعالیت اختصاص دهید.
- مرور درس 1: جهت مرور مبحث «شروع کارها با نام خدا» که مرور دوم این درس محسوب میشود، ضروری است که مربی محترم ضمن اینکه کلاس را با نام خدا شروع میکند، از کودکان بخواهد تا بگویند که چهکارهایی را باید با نام خدا شروع کرد و از تجربه خود از درس قبلی تاکنون در مورد کارهایی که با نام خدا شروع کردهاند صحبت کنند.
هدف از این فعالیت تحقق مرحله اول از چرخه بولوم، یعنی مرحله «دانش و یادآوری» است.
تصویر خوانی و تفکر: ابتدا از کودکان بخواهید تصویر صفحه را بهدقت نگاه کنند و بگویند که به نظر آنها ببعی در حال انجام چه کاری است؟ چرا اینقدر ناراحت است؟
مرور خط صاف (درس 3): در درس قبل مفهوم خط صاف بیان شد، برای تثبیت این مفهوم در ذهن کودک و تقویت قدرت حافظه کودک، لازم است که بر اساس منحنی فراموشی ابینگهاووس در فواصل زمانی مشخص این مرور اتفاق بیفتد. حالا زمان مرور نخست این مفهوم در این درس است. ازاینرو از کودک بخواهید خطوط صاف خوابیده (افقی) و ایستاده (عمودی) را در تصویر نشان دهد؛ سپس خطچین های داخل تصویر را پررنگ کند.
آموزش مفهوم عدد 2: ابتدا شعر زیر را برای کودکان بخوانید:
دو چشم برای دیدن
دو گوش برای شنیدن
دو دست برای کشیدن
دوپا برای دویدن
خدا داده به ماها
تا که باشیم شاد شاد.
سپس از کودکان بخواهید تا به بدن خود توجه کنند و اعضایی که دو تا هستند را نام ببرند و خدای مهربان را برای این نعمتهایش شکر کنند. سپس با دقت به تصویر صفحه نگاه کنند و اشیائی که بالای صفحه آمدهاند را در تصویر پیدا کرده بشمارند و جلوی آن، با چوبخط علامت بزنند.
در نهایت از کودکان بخواهید وسایلی که روی زمین ریخته را به جای خودشان در پایین صفحه وصل کنند و تصویر را به سلیقه خود رنگآمیزی نمایند.
هدف از این فعالیت، تحقق مرحله دوم از چرخه بولوم، یعنی مرحله «فهمیدن» است.
شیوه اجرا: بچهها در حیاط دستهای یکدیگر را گرفته و حلقه میزنند. مربی جملاتی را میگوید و اگر آن جمله درست بود بچهها یکقدم به جلو میپرند و میگویند: «درسته آی درسته» و اگر اشتباه بود یکقدم به عقب میروند (به همان شکل که ایستادهاند بدون آنکه برگردند) و میگویند: «غلطِ آی غلطِ، غلطغلوطِ، غلطِ».
- من از وسایل داخل کلاس مثل نیمکت، در، دیوار، تخته و پنجره مراقبت میکنم.
- من با وسایل شخصی خودم مثل کیف، دفتر، مداد و… مهربان هستم.
- من بدون اجازه وسایل دوستم را برمیدارم و از آنها استفاده میکنم.
- من موقع استفاده از وسایلم آنها را روی میز پخش نمیکنم.
- من هم در مدرسه و هم در خانه، هر وسیلهای را که برداشتم بعد از استفاده، آن را در جای خودش قرار میدهم.
- من شب قبل از مدرسه تمام وسایلم را آماده میکنم تا صبح چیزی را باعجله جا نگذارم.
- من موقع آمدن به خانه، وسایلم را چک نمیکنم و چیزی را در مدرسه جا میگذارم.
- من با خودم اسباببازی به مدرسه میبرم.
- اگر از کتابخانهی مدرسه، کتابی گرفتم مراقب آن هستم.
- اگر وسیله دوستم گم شد به او کمک میکنم تا وسیلهاش را پیدا کند.
هدف از این فعالیت، طبق چرخه بلوم، مرحله باز اندیشی و کاربست مفهوم آموزشی است.
کودکان را به گروه های سه نفره تقسیم کنید و از آنها بخواهید تا در محیط مدرسه و کلاس گردش کنند و چند وسیله شخصی یا عمومی را که به خوبی از آنها مراقبت نمیشود با همکاری یکدیگر بکشند و پس از گفت وگوی اعضای گروه با هم بگویند که چگونه میتوان به خوبی از آنها مراقبت کرد و اطلاعات خود را با دوستانشان به اشتراک بگذارند.
هدف از این فعالیت طبق چرخه بلوم، مرحله ارزشیابی است که مربی متوجه میزان درک کودکان از مفهوم درس و کاربست آن در زندگی روزمره آنها می شود.
ابتدا چند سبد یا جعبه تهیه نمایید و مشخص کنید کدام یک برای وسایل شخصی و کدام برای وسایل عمومی است. کودکان در کلاس گردش میکنند و باید با انتخاب وسایل مختلف با توجه به عنوان هر سبد وسایل را از یکدیگر تفکیک کنند. سپس با کمک یکدیگر وسایل را در جای خود قرار دهند و کلاس را مرتب کنند.
نور خورشید گرم و طلایی از لابهلای درختهای جنگل دانابان کمکم همهجا را روشن میکرد. نازپری شیر و گندم میخورد؛ ولی پرپری هنوز سر سفره صبحانه هم نیامده بود.
صدایش از داخل اتاق به گوش میرسید: «مامان دفتر نقاشی من کجاست؟ مامان جوراب من کجاست؟ مامان کتاب دانابان من را ندیدی؟»
پرپری پسر باهوشی بود؛ اما زیاد مراقب وسایل مدرسه و اسباببازیهایش نبود. بالاخره با کمک مادرش وسایلش را پیدا کرد و با خواهرش بهطرف مدرسه راه افتادند. زنگ اول، زنگ نقاشی بود. پرپری مداد رنگیهایش را با تراش آبیاش تیزِ تیز کرد و شروع به نقاشی کشیدن کرد.
زنگ تفریح که به صدا درآمد همه به حیاط رفتند. توی حیاط بازی و شادی کردند. وقتی زنگ خورد، به کلاس آمدند. پرپری مداد زرد را برداشست تا نقاشیاش را کامل کند. دنبال تراش گشت؛ اما پیدا نکرد. ناراحت شد. پرپری گفت: «وای تراشم. تراش قشنگم نیست.» پوپی کوچولو که داشت کتابی از کیفش برمیداشت، به زیر میزش نگاه کرد. تراش پرپری را دید که زیر میز افتاده بود. آن را برداشت و گفت: «پرپری! پرپری! تراش آبیات اینجاست.»
پرپری تا این حرف را شنید، با اخم و ناراحتی پرید بهطرف پوپی و با صدای بلند داد زد: «چرا تراش مرا برداشتی؟ چرا بیاجازه دست به کیف من زدی؟»
پوپی کوچولو گریه کرد و گفت: «من برنداشتم. این پایین افتاده بود.»
یکدفعه تراش کوچولو پرید روی صندلی و گفت: «پرپری! من خیلی از دست تو ناراحت هستم. اصلاً مراقب من نیستی. زنگ قبل وقتی مدادت را با من تراشیدی، روی میز گذاشتی و من قِل خوردم و پایین افتادم. نزدیک بود دماغم بشکند. تازه باید خوشحال باشی که پوپی مرا پیدا کرد.»
پرپری تا این حرف را شنید، گفت: «وای! ببخشید. حواسم نبود.» بعد به پوپی گفت: «ببخشید پوپی، تقصیر من بود.»
پوپی گفت: «اشکال ندارد. ولی حواست به وسایلت باشه.»
در پایان سؤالاتی از متن قصه از کودکان بپرسید و در مورد نگهداری از وسایل شخصی و عمومی مدرسه با آنان صحبت کنید.