هدف کلی: آشنایی با اهمیت نیکی به والدین (تشکر از پدر و مادر)
اهداف جزئی:
- آشنایی با تشکر از والدین
- شرکت در بحث و گفتگوهای کلاسی
- تقویت هوش کلامی – زبانی (Verbal / Linguistic)
- توجه و دقت به صدای آخر کلمات (او)
- گسترش گنجینه واژگان
- اجرای نمایشهای مختلف
پیشنهاد به مربی: در کلاس خود یک انجمن تشکیل دهید و نام آن را انجمن احترام به والدین بگذارید. از قبل، والدینِ کودکان را در جریان برنامهها و اهداف این جلد از کتاب قرار دهید تا با همراهی و همکاری با شما، دستیابی به هدف اصلی که حفظ حرمت والدین و احترام به مقام آنان هست، بهخوبی محقق گردد.
از نوآموزان بپرسید چه کسی دیروز که به خانه رفت، از پدر و مادر خود تشکر کرد و دستهایشان را بوسید؟ سپس شعر زیر را برایشان بخوانید و از آنان بخواهید تکرار کنند.
یه بچه ی مهربون
بچه خوب و دانا
میبوسه دست مامان
میبوسه دست بابا
برای مرور درسهای گذشته، سؤالات ذیل را از نوآموزان بپرسید:
- درس 28 جلد اول: لباس پسرها و دخترها چه فرقی باهم دارد؟
- درس 34 جلد اول: هنگام لطیفه گفتن باید حواسمان باشد که کسی را … . (جمله را کودکان کامل کنند.)
- درس 1: برای اینکه از شر و بدی شیطان دور بشویم، چهکاری باید انجام بدیم؟
تصویر خوانی و تفکر: توجه نوآموزان را به تصویر کتاب جلب نموده و از آنان بخواهید در مورد تصویر در گروههای خود گفتگو کنند و در مورد آنچه میبینند، توضیح دهند.
همپایان (او): با توجه به تصویر؛ نوآموزان کلماتی را که دارای صدای همپایان (او) میباشند را نشان داده و تکرار کنند.
دست ورزی: از نوآموزان بخواهید تا خطوط خط چین بالای صفحه را با توجه به فلشها، پررنگ کنند.
قسمت اول
پرپری و نازپری در راه خانه بودند که چشمشان افتاد به ویزویزو. ویزویزو، ویز و ویز و ویز دور مامانش میچرخید و ویز و ویز و ویز، دست مامانش را میبوسید. مامانش هم ویز و ویز و ویز میخندید. پرپری با صدای بلند گفت: «آهای ویزویزو! ویزویزو! یک لحظه بیا اینجا.» ویزویزو چرخید و چرخید و چرخید و خودش را به پرپری و نازپری رساند. پرپری آهسته گفت: «ویزویزو! چیزی شده؟ مامانت مجبورت کرده دستش را بوس کنی؟»
ویزویزو خندید و گفت: «نه! نه! خودم دوست دارم دست مامانم را بوس کنم؛ چون خیلی دوستش دارم.»
نازپری گفت: «پس چرا اینهمه؟ خسته نمیشوی این قدر بوسش میکنی؟ دهانت درد نمیگیرد؟» ویزویزو گفت: «چرا خسته؟ تازه دست بابا را هم یکعالمه بوس میکنم؛ چون هربار که دستشان را بوس میکنم، یک ستاره طلایی از دستشان میپرد بیرون. من ستارهها را خیلی دوست دارم.» پرپری پرسید: «چی؟ ستاره؟ کدام ستاره؟ ما که چیزی نمیبینیم!»
ویزویزو گفت: «چون شما چشم ویزویزی ندارید! ما زنبورها چشم ویزویزی داریم و ستارهها را میبینیم».
پرپری به نازپری نگاه کرد و گفت: «یعنی اگر ما هم چشم ویزویزی داشته باشیم، میتوانیم دست مامانپری و باباپری را بوس کنیم و ستاره ببینیم؟».
ویزویزو گفت: «نمیدانم! اما اگر چشم ویزویزی میخواهید، از مغازهی آقا ویزولی بخرید.»
پرپری و نازپری پرپرزنان خودشان را به مغازهی آقا ویزولی رساندند و گفتند: «آقا ویزولی! ما دو تا چشم ویزویزی میخواهیم!»
آقا ویزولی خندید و گفت: «چشم ویزویزی که مال زنبورهاست؛ اما به جایش دو تا عینک ویزویزی میدهم.»
پرپری و نازپری عینکهای ویزویزی را روی چشمشان گذاشتند و رفتند خانه. دل در دلشان نبود تا دست مامان و بابا را ببوسند و چشمهای ویزویزیشان را امتحان کنند… .
به نظرت اگر دست مامانپری و باباپری را بوس کنند، چند تا ستاره میبینند؟.[1]
[1] نرگس میر فیضی
از کودکان بپرسید اگر بخواهید به والدین خود احترام بگذارید و از آنان تشکر کنید، چگونه این کار را انجام میدهید، آن را برای دوستانتان نمایش دهید.
برای این منظور کودکان در گروههای خود با یکدیگر مشورت کنند و تصمیم بگیرند که برای اجرای نمایش خود، به چند نفر نیاز دارند (اعضای خانواده) نقشهای خود را مشخص کنند سپس نمایش خود را اجرا نمایند.
در پایان میتوانند داستان نمایش خود را برای دوستانشان نیز تعریف کنند. همچنین از کودکان بخواهید در گروه خود با یکدیگر مشورت کنند و یک لطیفه برای نمایش خود تعریف کنند.
وسایلی مانند چسب، کاغذ رنگی، مقوا، قیچی، نی و… در اختیار نوآموزان قرار دهید و از آنان بخواهید بهمنظور تشکر از والدین، 4 گل برای پدر و مادر خود درست کنند و آنها را به منزل ببرند و ضمن بوسیدن دستهای آنان، گلها را به مادر و پدرشان تقدیم کنند.
فیلم آموزش ساختن کاردستی گل:
همچنین کودکان میتوانند با وسایل موجود، یک عینک ویزویزی برای خود درست کنند.